میلاد ابراهیمی
ایستگاه اول: شرکت بهرهبرداری مترو
نادر قاضی پور این روزها پیروز در هر میدان رقابتی است و در مقطعی قرار گرفته است که حضور رقیبی در شعاع گرد و خاکی که به پا کرده است به سختی دیده میشود. پس از انتخابات خانه ی ملت او با سر افرازی پا در رکاب پشتیبانی از ملتی میگذارد که پیش از آن زنان را که قسمتی از منتخب شدنش را به آنها مدیون است با الفاظ شنیع و زشت خطاب میکند و چند وقتی است که با این ترفند سرتیتر روزنامهها رابه خود اختصاص داده است.
نکتهی قابل تأمل این مسأله است که چگونه انتشار فیلم انتخاباتی این فرد به صورت گسترده سراسر فضای مجازی را در مینوردد اما نه واکنش جدیای از مسئولان را شاهد هستیم و نه انتقادی در سطح رسانهی ملی مطرح میشود و در ادامه جناب قاضی پور از مواضع خود نیز کوتاه نمیآید و هیچ دلیلی برای عذر خواهی نمیبیند. البته شاید دلیل این واقعیت تلخ ، روند این گفتمان خارج از ادب باشد که همسو با ادبیات قدرت گام برمیدارد و جامعه را با چنین نگرش زن ستیزانه ای رو به رو کرده است.
روندی که تمامی اقشار جامعه را در خود غرق کرده و اپیدمیای که سازمان ها و ادارات و موسسهها و به طور خلاصه سیستم مدیریتی کشور به آن دچار است.اگر معیار درباب مدیریت، مدیریت اسلامی است و با نگرش ابزاری در غرب در تضاد است که باید بدانیم که در جای جای قرآن فارغ از جنسیت در تمام آیات قرآن به برابری و یکسانی از مرد و زن نام میبرد و هیچ مرتبتی و سلسله مراتبی برای شکل گرفتن نظام پادگانی بر علیه زنان وجود ندارد(پرداختن به این مبحث که در تمام آیات اسم جمع مذکر به شیوه ای یکسان در کنار اسم جمع مؤنث قرار گرفتته است و از بسط بیشتر در این باب و ورود به مسائل فقهی آن اجتناب میکنم)
آنچه به عنوان نمونه در این گزارش قصد توضیحش را دارم شرکت بهره برداری مترو است که به عنوان یک سازمان نیمه دولتی زیر نظر شهرداری است. اگر از نابرابری آمار و ارقام ۴۵ نفر مرد و ۷الی ۸ نفر زن در واحدی از این شرکت نیز عبور کنیم که شاید سنجش کمی نتواند حقیقت امر را بیان کند اما در این واحد مشاهده شده اقدامات اداری تبعیض آمیز به روشنی ملموس است که نظر هر تازهواردی را جلب کرده و حتا گفتار مدیران و روسای ارشد در شرکت بهره برداری مترو همواره با نگاه سنگین مرد سالارانه همراه بوده است و به صورت بارز این سیستم برنامه ریزی شده اما نابرابر را بیشتر هویدا میکند.در این مجموعه آنچه به چشم میخورد مبارزه ای تمام عیار و سیستماتیک است که شرکت را به نحوی مخرب در برگرفته است و نمیتوان این اقدامات را با ساده انگاری ، تنها و تنها از بی غرضی و با انگیزههای ناخودآگاه توجیه کرد و این روند بارها مورد نقد قرارگرفته است و این نسخه پیچی برای مقابله با قشر زنان بدون هرگونه معیاری همچنان به مسیر خود ادامه می دهد. در همان واحد مورد نظر شرکت هیچ کدام از بانوان مشغول با تحصیلات بالاتر و شایستگی بیشتر ، جز به درجات پاییین سلسله مراتب اداری در قالب دفتردار یا کارمند جزء نمیتوانند ارتقاء یابند که همواره تنها تبعیض آشکار جنسیتی عامل این ناعدالتی است . سوال این جاست که آیا در این شیوه ی مدیریت که همواره خود را مجزا از بروکراسیهای خشک غربی کرده و ورود معیارهای دیگری در قالب مبانی اسلامی را لازم میداند آیا جایگاه یک زن تحصیل کرده که تمام عمر و زندگی خود را برای دسترسی به آرامش و امنیت صرف کرده است تنها به دلیل تفاوت در جنسیت باید از حقوقی برخوردار باشد که کفاف یک زندگی ساده ی شخصی اش را هم ندهد ؟ آیا حذف صدای زنان در اینجا به عنوان راه حلی برای برونرفت از مشکلات در نظر گرفته شده است؟آیا زنان به راستی به معضلی می مانند که تنها راه برخورد با آنان نادیده گرفتنشان و برگرداندن آنها به خانه است؟ عدم توجه به شایستگی زنان،تلاش برای مردانه کردن فضای کار،استفاده از خشونت کلامی و تحقیر زنان ، روی کار آمدن مدیران با نگرشهای زن ستیزانه ،استفاده از قوانین نانوشته با وجود تمامی قوانینی که نوشته شده و در قالب قانون کار وجود دارد، کوتاه تر کردن دیوار زنان و محروم کردن آنان از حقوق مسلمشان شیوهای است که در بخشی از این شرکت در نخستین دیدارها هم به چشم میآید.
در پایان نیز تنها گزارش را با این مطلب خاتمه می دهم که دغدغه های تقویمی اگرچه شاید تلنگری ذهنی برای یک جامعه ی ماشینی باشد تا وجدان خویش را تسکین دهد اما خلاصه شدن در سالگردها و روزهای نمادین ما راشرطی می کند تا برای اندیشه هایمان نیز احتیاج به بهانه داشته باشیم و چه خوب است که بی بهانه و بی مرز و از فراسوی دنیای بیولوژیک ،زن و مرد را در نظر بیاوریم.
پ.ن – جمله تیتر : ” سیمون دو بووار”