یادداشت ویژه – عباس ستایش گو: ۱۷مرداد که تمام شود، خبرنگار میماند و دنیایی پر از سختی همچون قبل اما او همچنان ایستاده است.خبرنگار اقیانوسی است به وسعت عشق به مردم و گوشی است شنوا برای آنان که به دنبال راستیاند.
نمیشود که هرسال در روز ١٧مردادماه براى خود نوشت. اصلا زمانى که خود را دلداده کار حرفهاى خویش یعنى خبرنگارى مىدانى، چه باید نوشت؟ مگر عاشقى و گلایه کردن در یک اقلیم میگنجند؟!
امروز براى دهمین سال روز خبرنگار براى من رسیده، چه بنویسیم از تعریفها و تمجیدهاى تکرارى، از اینکه رکن دمکراسى و زبان گویاى جامعه و آیینه تمامنماى جامعهاید!
خدا رحمت کند شهید محمود صارمى را که از سوى گروه متحجر طالبان به شهادت رسید و با خون خویش عنوان خبرنگار را در تقویم رسمى کشور به ثبت رساند و این خود غنیمتى است در زمانهاى که برخى مسئولان از خبرنگاران انتظار میرزابنویسى بیکموکاست دارند و متأسفانه بسیارى از فعالان این عرصه هم با عنوان خبرنگار این پیشه را بخوبى انجام میدهند.
*درد دل:* بازهم مردادی که با نام خبرنگار عجین شده است.
قاعدتا از اینکه در میانه های این ماه به روز و هفته خبرنگار می رسیم، باید خوشحال باشم.
اما گاهی پشیمان می شوم از راهی که آمده ام.
گاهی پشیمانم در جامعه ای خبرنگارم، که بی تقوایی به پر اطلاعی تبدیل شده، تهمت زدن وهجونگاری به شفافیت و دادخواهی.
گاهی با خود می اندیشم من و امثال من کجای راه را اشتباه رفتیم که حالا تهمت زنی برای عده ای جذاب است و لباس خبر نویسی برتن این تهمت زنی کردن، جذاب تر!
نمی دانم با جماعتی که مخاطب من است با چه زبانی سخن بگویم تا به آنها بگویم اگر خبر فلان مسئول در رسانه من تیتر شد، به معنای پول گرفتن من و همکاران من از آن مسئول نیست.
می دانم دنیای خبر و خبر نویسی جذاب است. اساسا شاید همین جذابیت هم عامل کشاندن من به عرصه خبر بود، اما راه لذت بردن از این جذابیت رعایت اخلاق حرفه ای و تقوای انسانی است، نه چرت نویسی!
و در آخر نمی دانم بنویسم روزمان مبارک باشد یا نه.
شاید همین که فقط بگویم همکاران خوبم خسته نباشید کافی باشد.