مهسا که هفته گذشته همراه خانواده به عنوان مهمان به تهران آمده بود به محض خروج از مترو حقانی، توسط ماموران گشت ارشاد دستگیر شد و حتی ماموران در برابر جملههای برادرش که گفته «ما در این شهر مهمان و غریب هستیم» هم توجهی نکردهاند. شیوا دولتآبادی، نایبرییس انجمن روانشناسی ایران در گفتوگو با «اعتماد» دقیقا از همین موضوع ابراز ناراحتی کرده و میگوید که به جای مهماننوازی او سر از تخت مراقبتهای ویژه در آورد و حالا این اتفاق تلخ نه تنها جامعه ما بلکه جهان را درگیر کرده است: «در همسایگی خود آثار نامطلوب خشونت را میبینیم. صدها پشتوانه در علم روانشناسی و علوم اعصاب داریم که نشان میدهد تنبیه برای تغییر رفتار، عمیق و موثر نبوده و نیست. برای تاثیر باید با آرامش و برخورد کرد و آن که تنبیه میکند چه در حد هدایت به سوی مکانی که شهرت تنبیهی دارد چه با ضرب و شتم نمیداند که این کار عبث است، ظلم میکند و نمیتواند هیچ امیدی به اثربخشی داشته باشد و کینه، انتقامجویی، روانرنجوری و بغض و مصیبت هم میآفریند. کسی هم که خشونت میکند و تعبیر رفتار شغلیاش خشونت باشد، به شخصیت و به ویژگیهای رفتاری خود آسیب میزند و مسلما با خود و خانوادهاش نیز رفتار مهرآمیزی نخواهد داشت.»
نایبرییس انجمن روانشناسی ایران معتقد است در جامعهای که بیشتر از مهربانی، خشونت حکمفرماست همه آسیب میبینند، چه کسی که خشونت میبیند و چه کسی که در سطوح مختلف آن را اعمال میکند. «گذشته از این پلیس که باید نماد احساس امنیت باشد، ترس ایجاد میکند. ما بیشترین جرمانگاریها را در سطح جهان داریم و انسانها بدون اینکه بدانند مجرم تلقی میشوند بنابراین مردم در این شرایط احساس امنیت در فضای عمومی زندگی خود را ندارند. باید رفتار کسانی که مسوولیت ارشاد را دارند بازبینی شود تا اثربخش باشد. به جای اینکه پایاننامههای علوم انسانی در کتابخانهها خاک بخورند از آنها جهت اصلاح چنین رویههایی استفاده کنیم و ببینیم چگونه میتوان رفتارهای متعارف جامعه را در زبان قابل استفاده و اثربخش انتقال داد و از خشونت پرهیز کرد. در هیچ جای دنیا جوانان همسو با سیاستهای حاکم بر خود نبودهاند حتی در کشورهایی که پوشاک دراختیار افراد بوده، رفتارهایی کاملا مغایر با استانداردهای مطلوب جامعه وجود داشته است مثل داستان هیپیگری. یکی از ویژگیهای جوانی نوعی خودمحوری و خوددوستداری است که میتواند در علاقه به نوع لباسش دیده شود. بگذریم که در عکسهای مهسا حتی چنین مواردی هم دیده نشد. نوجوانان در همه جا آزادی خود را میخواهند و اگر نظامها خود را تا حدودی با این نیازها تنظیم نکنند شاید نتیجه به خشونتهای فاجعهبار ختم شود.»
چنین اتفاقاتی چه تاثیری در روان جامعه زنان و دختران خواهد گذاشت؟ دولتآبادی در پاسخ به این سوال توضیح داد: «هر گاه زنان یا مردان به شکلهای مشخص به خاطر جنسیت خود مورد خشونت و اهانت قرار بگیرند، موجی از همبستگی که متاسفانه همراه با بغض و خشونت هست در جامعه ایجاد میشود. طبیعی است که الان تعداد بیشتری از زنان احساس کنند که مورد ظلم قرار میگیرند در شرایطی که باید با احترام و حرمت به اصطلاح گفته شده هدایت شوند. بنابراین نوعی همبستگی از جنس غیرمفید برای جامعه ایجاد میشود و نوعی خشونت در همبستگی بین افرادی که مورد خشونت قرار میگیرند، ایجاد میشود.» او میگوید: یکی از راهحلها به آموزش ختم میشود و آنها باید بدانند با چه اصولی میتوانند بیشتر موثر واقع شوند، چون هدف اثرگذاری است نه اعمال قدرت: «پژوهشها نشان میدهد که با تشویق میتوانید رفتارهایی را تثبیت کنید به جای اینکه افراد را تنبیه کنید که نتیجهای جز کینهتوزی و بغضهای فرو خورده و آسیبهای روانی ندارد.»
یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس هم با انتقاد از رویههای اشتباه در گشت ارشاد، از ایرادهایی که به فرآیندهای موجود وارد است به «اعتماد» میگوید و اختلاسهای چند هزار میلیاردی، متواری شدن مجرم و متهمان مرتبط با آنها و البته مشکلات معیشتی روزمره مردم. «مردم اینها را میبینند و همزمان حساسیت نیروی انتظامی به خانمی که روسری و نحوه پوشش او طبق استاندارد آنها نبوده است و رفتارهای خشن، غیرانسانی و خارج از چارچوب عرف و اخلاق و اسلام را میبینند و نمیتوانند تحمل کنند.»
جلیل رحیمیجهانآبادی معتقد است کسانی نیاز به ارشاد دارند که امنیت مردم و کشور را به خطر میاندازند نه مردم: «اینکه نمیشود هر کس در خیابان دست زن و بچه مردم را بگیرد و ببرد سوار ون کند و بگوید ارشادش میکنیم؛ ارشاد آن کسی نیاز دارد که حقوق بشر را نقض میکند. ارشاد کسی نیاز دارد که اختلاسها را میبیند و اقدامی نمیکند. ارشاد کسی نیاز دارد که حقوق آشکار ملت را به اسم اسلام تضییع میکند. ارشاد کسی نیاز دارد که چهره اسلام را در جهان فاتحه میخواند و رفتاری میکند که حیثیت ایران در جهان را لکهدار کرده است. صدها رپرتاژ خبری در جهان علیه کشور ایجاد شده است. آن کسی نیاز به ارشاد دارد که در حال سیاه کردن چهره کشور در جهان است و آن را به عنوان نظام ضد حقوق بشری معرفی میکند. این افراد نیاز به ارشاد دارند نه مردمی که در کوچه و خیابان همراه خانواده قدم میزنند. همین خانم همراه برادرش بوده و معلوم است که چقدر خانواده برایش اهمیت دارد و البته حتی اگر بدون خانواده هم آنجا باشد مگر این کشور کشوری است که هر کسی را هر جایش دیدید که حجاب او براساس استاندارد شما نبود باید دستش را بگیرید ببرید داخل ون و بعد ببرید داخل مرکز پلیس. اسم این امنیت اجتماعی و کشورداری و حکومتداری نیست. کجای جهان چنین رفتاری وجود دارد؟ شما یک کشور را جز طالبان به من نشان بدهید که این رفتار را با شهروند خود انجام میدهد. نمیشود الگوی رفتاری ما با شهروندانمان در این کشور طالبان باشد. ما نمایندگان مردم بدون هیچ اغماضی قصد هیچ کوتاه آمدنی در برابر این حادثه، فراجا و نیروی انتظامی نداریم و باید مستندات نیروی انتظامی و نتایج ملاحظات پزشکی قانونی را بررسی کنیم؛ اگر پلیس مقصر نبود حاضریم اعلام کنیم اشتباه کردیم و نیروی انتظامی مقصر نبوده است ولی اگر مقصر باشد هر کسی آمر، مباشر و کسی که حادثه را رقم زده یا تقصیر داشته باشد یا سهلانگاری کرده یا هر فرآیندی که منجر به این حادثه شده را تحت بررسی قرار دهیم، از حقوق ملت کوتاه نمیآییم و از وزیر کشور هم سوال میکنیم. ما نماینده ملت شدیم تا از حقوق ملت دفاع کنیم وگرنه هیچ فلسفه وجودی نداریم اگر از حقوق مردم دفاع نکنیم.»
به دنبال واقعهای که برای مهسا امینی رخ داد، کانون وکلای دادگستری مرکز، کمیسیون حقوق بشر را مسوول پیگیری این موضوع و اعلان گزارش و تحقیق نسبت به این موضوع برای افکار عمومی کرد. حالا دبیر کارگروه حقوق بشر این اتحادیه در این باره به «اعتماد» میگوید که افکار عمومی نگران رخدادی است که شاید تکرارپذیر باشد: «اقدامات خلاف قانون و مقررات مربوطه تاوان بسیاری برای حیثیت کشور و حق حیات شهروندان دارد بنابراین بر اساس رسالت نیروی انتظامی که صیانت از امنیت شهروندان است باید ابتدا بدانیم مقصر آن کیست؟ طبیعتا مباشر و عامل قابلیت تعقیب دارند و باید بر مبنای ضوابط حقیقت و ابعاد موضوع روشن شود و از باب قصور آمر و مباشر تحت تعقیب قانون قرار گیرد.» صالح نقرهکار معتقد است که در این بخش باید بدون پیشداوری و رعایت انصاف با استفاده از ادله بازبینی دوربینها و اخذ گواهی شاهدان عینی تحقیق برای کشف حقیقت انجام شود. پیشنهاد کانون وکلای دادگستری از این جهت سنت خوبی است که عمدتا مسوولان مربوطه و ضابطین در موارد مشابه درصدد روتوش این موضوع و توجیه روند هستند ولی نهادهای غیردولتی که وابستگی به حکمرانی ندارند در مقام گزارشگری روایت مستقلی جهت تنویر افکار عمومی و تسهیل حکومت قانون محقق میکنند.»
صالح نقرهکار در ادامه چند سوال به این شرح مطرح میکند: «آیا اختصاص امکانات بیتالمال جهت مداخله در امر پوشش شهروندان امری موجه و حقانی است یا نه؟ وجدان عمومی با انتشار اخباری که در حوزه نقض امنیت اجتماعی و حمایت از مردم در قبال زورگیران خشن و جرایم خشونتآمیز که به خاطر وضعیت نارساییهای رفاهی به چشم میخورد انتظار دارد که بودجه و امکانات عمومی در این راستا صرف شود و نیروی انتظامی که لباس خدمت برای امنیت مردم به تن کرده در راستای خیر اجتماعی از همه امکانات خود در این جهت استفاده کند نه اینکه با اختلال امنیت روانی شهروندان و مداخله در نحوه پوشش و سبک زندگی و زیست بیرونی آنها امکاناتش را بسیج کند. کدام مجلس یا قانونگذاری با نگاه خیر عمومی این قبیل رویکردها را در لباس قانون تجویز میکند؟ این سوال مبنایی باید بدون تعصب و نگاه احساسی با یک نگاه علمی و بین نخبگانی در نظر گرفته شود. سیاستگذاری اجتماعی نیروی انتظامی باید به سمت ایجاد آرامش امنیت و صیانت از حقوق و امنیت انسانی پیش رود و متاسفانه رفتارهای موردی این موضع را مخدوش میکند، بنابراین اتخاذ سیاستهای بازدارنده و بازنگری نسبت به رویههای حاضر درخصوص گشت ارشاد مطالبه جدی ملی و بین نخبگانی و کنشگران حقوقی و مدنی است که انتظار دارند گشت ارشاد موجب نقض امنیت خاطر شهروندان نشود.»
او معتقد است کیسهای اینچنینی که در یک دهه اخیر اتفاق افتاده است نیازمند بازنگری حقوق بشری است: «شعارهایی که در دولتها درباره صیانت از حقوق شهروندی است که بر اصل آزادی ذیل اصل ۹ قانون اساسی دلالت دارد و حتی به اسم امنیت و نظم عمومی هم نمیشود آزادیهای شهروندان را نقض کرد. در نظام حقوقی ایران اصل بر آزادی است مگر خلاف آن ثابت شود و اقتباس از اصل ۹ قانون اساسی گرفته شده است. شهروندان در مواردی که با تضییع حق یا تعرض به آزادی و کرامت خود مواجه میشوند، میتوانند ذیل ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی مبادرت به دادخواهی کنند و شکایت خود را از طریق بخش نظارتی ناجا کمیسیون اصل ۹۰ و اختصاصا از جهت رعایت و صیانت از حقوق عامه خطاب به دادستانها مطرح کنند و طرح شکایت از این طریق قابل تامل است ولی درخصوص اقدامات مراجع عمومی چون ناجا امکان ابطال آنها و اعتراض به آنها در هیات عمومی دیوان عدالت اداری متصور است.» نقرهکار میگوید: درخصوص وضعیت حاضر و گشت ارشاد چون اقتباس از قانون آمران معروف و ناهیان منکر است به نظر میآید با سوءرفتار مواجه است که نیازمند اصلاح قانونی و رفتاری است.
هر کدام از شاهدان عینی روایت متفاوتی از ماجرا دارند، یکی از آنها دختر کمسن و سال دستفروشی است که از همسرش جدا شده و برای گذران زندگی هر روز در محله صادقیه تهران لواشک میفروشد. تیپ اسپورت معمولی دارد و به قول خودش وقت ندارد به تیپ و لباس فکر کند هر روز یک لباسی تنش میکند تا بیاید اینجا بنشیند و لواشکهای دستسازش را بفروشد. حدود دو ماه پیش از دست ماموران گشت ارشاد فرار کرده است و در این میان مشتی هم به صورتش خورده و پای یکی از چشمهایش بادمجان سیاهی کاشته شده است. برای معالجه به پزشک مراجعه کرده و با احتمال خونریزی گرفتار هزینههای عکس و دارو هم شده و حالا میگوید که خدا رو شکر مشکل خاصی برایش پیش نیامده و چند روز بعد کبودی هم برطرف شده است. شاهد بعدی یک زن شاغل است که تیپ معمولی دارد و دو هفته پیش حدود چهار بعدازظهر در ورودی متروی ولیعصر در حالی که یک شومیز جین به تن داشته با ماموران روبهرو شده است. ابتدا از او با عنوان «استعلام» شماره ملی خواستهاند و بعد به این بهانه به داخل ون برده شده. «چون کار مهمی داشتم گفتم چقدر کار شما طول میکشد؟ گفت هیچی فقط شماره ملی شما را برای استعلام بگیریم و کاری با شما نداریم.» در نهایت پس از پر شدن ون، آنها را به وزرا بردهاند باز هم با همان جمله معروف «کاری نداریم میخواهیم استعلام بگیریم.» حدود ساعت ۴ و نیم به وزرا رسیده و وارد حیاط شده است تا آنها پیاده شوند. بعد هم موبایلها را گرفتهاند و گفتهاند اگر کسی موبایل دیگری داشته باشد کل اطلاعات موبایلتان را ریست میکنیم. «ما که رسیدیم حدود ۲۵ نفر آنجا بودند تا ساعت ۹ شب آمارشان ۴۵۰ نفر بود و ساعت ۱۰ شب آمار افراد درون سالن ۳۱۳ نفر بود. خیلیها اعتراض داشتند به هر حال هر کسی کاری داشت و بعد با شنیدن اینکه تا برایتان لباس نیاورند حق خروج ندارید اعتراضها بیشتر شد. درنهایت هم در جواب یکی از همان زنان گفت که لباس همه شما خلاف قانون است.» او میگوید: «در جریان این حضور که بیش از ۶ ساعت زمان برده، شاهد هیچ برخورد فیزیکی نبوده اما تا دلتان بخواهد خشونت کلامی، رفتارهای بیادبانه دیده است. به نحوی میخواستند اذیت کنند و خیلی از افراد هیچ مشکلی نداشتند و مانتوهای بلند تا مچ پا داشتند. گفتند اگر لباس نیاورید شما را بازداشت میکنیم. بعضیها هم وقت خروج فقط یک سنجاق به گوشه لباسشان زدند در حالی که این کار را طی نخستین برخورد در میدان ولیعصر هم میتوانستند انجام دهند. هیچ خبری هم از آموزش نبود در حالی که یکی از سالنهایی که وارد آن شدیم روی تابلوی آن نوشته شده بود، واحد آموزش. ساعت ۱۰ شب با دوربین به صورتی که چهرههای ما مشخص شود، مستندنگاری کردند و یکی از زنان در جریان ضبط فیلم گفت قانون بدحجابی در کشور تصویب شده لباسهای شما براساس ماده شماره ۶۸ و ۶۳ قانون مجازات مصداق بیحجابی است در حالی که این طرح هنوز تصویب نشده است. کل آموزش و ارشادی که از آن حرف میزنند کلا ۵ دقیقه زمان برد، بنابراین فقط قرار بود فیلمی برای خودشان ضبط کنند.»