stat counter
تاریخ : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Saturday, 20 April , 2024
  • کد خبر : 385967
  • 19 مرداد 1400 - 22:39
15
به قلم وحید حاج سعیدی

جولان نوجوانان در اورژانس بیمارستان ها!

جولان نوجوانان در اورژانس بیمارستان ها!
بی تعارف در حال تربیت نسلی هستیم که «تافتن از رای مادر و بافتن دل دردمندش به آذر» هیچ جایگاهی در قاموس شان ندارد و آموزه های اخلاقی، اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، تربیتی و ... برایشان در حکم یاسین خواندن به گوش خر است!
قلم | qalamna.ir :

قلمنا/ وحید حاج سعیدی :/ عقربه های ساعت دو نیمه شب را نشان می دهند. اورژانس بیمارستان کماکان شلوغ است. زوزه کشدار آژیر آمبولانس سکوت خیابان منتهی به بیمارستان را می شکند و آمبولانس با سرعت وارد محوطه می شود. مصدوم نوجوان ۱۵ ساله ای است که حین انجام حرکات نمایشی با موتور با یک کامیون برخورد کرده است و دچار جراحات شدید شده است. دیگر سرنشین موتور در صحنه تصادف فوت شده است! کادر درمان خسته از روزهای خاکستری کرونا و شیفت های متوالی بدون مرخصی، حال باید به نوجوانی که نیمه شب هوس انجام حرکات نمایشی در خیابان های بی کسی و بی صاحبی کرده است، خدمات شایسته ای ارائه کنند!
این روزها اورژانس بیمارستان ها پر است از صدای ناله ها و ضجه های نوجوان هایی که در بی تفاوتی و بی خیالی خانواده ها، نیمه شب با کاهش سطح هوشیاری در اثر مصرف الکل و قرص های روان گردان ، دست و پای خونین و مالین ناشی از تصادف یا درگیری با همسالان و یا با آسیب های جدی ناشی از خودکشی به بیمارستان منتقل می شوند.
کاهش سن مصرف الکل و مواد مخدر و روان گردان، خودکشی های نمایشی و واقعی، استفاده از وسایل نقلیه موتوری بدون داشتن صلاحیت فنی و گواهینامه، درگیری و نزاع و استفاده از سلاح سرد و … در بین نوجوانان ژانر جدیدی از مراجعات به مراکز درمانی را پدید آورده است که با وجود تخت های اشغال شده توسط بیماران کرونایی، کمبود تجهیزات و خستگی مفرط و فرسودگی کادر درمان، ارائه خدمات به این افراد باعث به وجود آمدن چالش های جدی بیمارستان ها شده است!
به راستی کادر خسته و بی رمق درمان چه گناهی کرده است که باید تاوان بی مبالاتی ها و سهل انگاری های خانواده هایی را بپردازند که قادر نیستند، حتی در منزل خود را قفل کنند که نوجوان شان نیمه شب هوس هنر نمایی با موتور و انجام حرکات نمایشی در خیابان نکند؟! کجای عرف و قانون نوشته است که خانواده تلاشی برای تربیت فرزند نکند و کادر درمان صبورانه طوری که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه کسی متوجه ماجرا شود قرص های کمبود محبت را از معده دختر ۱۴ ساله خارج کنند و معدۀ شستشو شده را تا خودکشی نمایشی بعدی، تحویل خانواده دهند! و یا از نیمه شب تا هشت صبح زخم ها و جراحت های درگیری های نوجوان هایی را بدوزند که به جای عقل و شعور، هورمون برایشان تصمیم گیری می کند؛ تازه آزادی های بیشتری هم می خواهند!
البته حق هم دارند. وقتی هلیا ی ۱۷ ساله قمه ۶۰ سانتی در پر شلوار خود دارد، نوجوان ۱۴ ساله با ابروی برداشته و یک تتو روی ساعد یا پشت گردنش که برایش سه میلیون تومان پیاده شده، باید هم ادعای لاتی و قلدری کند!
بی تعارف در حال تربیت نسلی هستیم که «تافتن از رای مادر و بافتن دل دردمندش به آذر» هیچ جایگاهی در قاموس شان ندارد و آموزه های اخلاقی، اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، تربیتی و … برایشان در حکم یاسین خواندن به گوش خر است!
سوگمندانه وقتی پلیس یا مسئولان قضایی نسبت به برخورد با این افراد یا توقیف وسیله نقلیه اقدام می کنند، گویی اسب شاه یابو خطاب شده است و خانواده ها به واسطه پهن کردن یک سفره انتخاباتی یا رفاقت و نسبت خانوادگی پدر با فلان مسئول، کوچکترین بی حرمتی به فرزندشان را بر نمی تابند و به زمین و زمان متوسل می شوند تا وسلیه نقلیه را هم همان شب از توقیف خارج سازند!
بماند که هنگام مراجعه به بیمارستان هم از همه طلبکار هستند و در قبال شاهکار فرزندشان از کادر خسته درمان انتظار دریافت خدماتی شبیه به بیمارستان هالیفکس تورنتو دارند! فلذا از بین همه ساختمان ها و ادارات کشور تنها فضایی که از نوجوان ۱۲ ساله گرفته تا پیرزن هشتاد ساله صدایشان را در گلو رها می سازند و همه را از صدر تا ذیل به فحش می کشند و می خواهند سقف را روی سر پرسنلش خراب کنند، همین ساختمان مظلوم اورژانس است که مشخص نیست کادر درمانش فحش خور ملسی دارند یا مشکل از سقف اورژانس بیمارستان است؟!
جالب تر اینکه به گفته رییس هیئت مدیره نظام پرستاری تهران خشونت علیه پرستاران اگر ۴ سال پیش۱۰ درصد بوده است در شرایط کرونایی اخیر با ۴۰ درصد خشونت کلامی و تهدید نسبت به پرستاران و خانواده آن‌ها مواجه هستیم.
ای کاش می توانستیم کمی از بار رسالت تربیت فرزندان را روی دوش خانواده ها بگذاریم! ای کاش می توانستیم به پدری که از شنیدن خبر اولین مصرف الکل توسط فرزندش، لبخند می زند، اخم کردن و روی ترش کردن یاد می دادیم! ای کاش این توان را داشتیم به خانواده ها آموزش دهیم وسلیه نقلیه ، اسباب بازی نوجوان دوازده ساله نیست که با سرنوشت خود و دیگران بازی کند! ای کاش قانونی تصویب می شد که بین بیماران واقعی و کسانی که در اثر بی مبالاتی، سهل انگاری، خودکشی، قلدری و دچار حادثه شده اند، فرق بگذارد! ای کاش هزینه های تصادف کسانی که با بی مبالاتی و خونمایی، دچار سانحه می شوند، رایگان نبود و هزاران ای کاش دیگر…

هشتگ: , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
  • خبرنگار وحید حاج سعیدی

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.