*{درباره ممنوع التصویری و ممنوعالفعالیتی محمدرضا شجریان در شش سال گذشته}، برخورد با هنرمندان باید همراه با تدبیر باشد زیرا اینان در دل مردم جا دارند. فرضا کسانی بخواهند با اینها مقابله کنند، راه مقابله با این قشر طرد آنها نیست چرا که در این صورت بیشتر در دل مردم جا پیدا میکنند.
{در خصوص اظهارنظر سیاسی شجریان در سال ۸۸} معمولا انتقادها یا تعریف و تمجیدهای هنرمندان کمی تندتر و احساسیتر است و مسئولان نباید آنها را به اندک بهانهای از خود برانند؛ به ویژه آنکه یک پیوند قلبی بین مردم و این گونه افراد اعم از اینکه بازیگر باشند یا خواننده، وجود دارد.
* اظهارنظرها در فضای احساسی و هیجانی سال ۸۸ را نباید جدی گرفت
* این نوع برخورد را در مورد هیچکس نمیپسندم. نباید به صرف یک اظهار نظر، فردی را طرد کنیم؛ خصوصا در مورد هنرمندان. البته ممکن است عدهای بگویند در جاهایی توهین شده، اما در آن فضای احساسی و هیجانی سال ۸۸ ممکن است کسی کلمه تندی هم به کار برده باشد ولی نباید آن را جدی گرفت زیرا در یک شرایط عادی نبوده است.
* رفتار با شجریان در امتداد برخوردهای سال ۸۸ بود. نباید در مقابل چنین هنرمندانی جبههگیری کرد زیرا دل بسیاری از مردم با آنهاست.
* وزارت ارشاد مشکل اساسی با شجریان ندارد؛ سازمان صداوسیما هم از یک محفل معینی دستور میگیرد و تغییر رییس در تغییر رفتار آن تاثیر زیادی ندارد.
*{ضمن آرزوی سلامتی برای استاد آواز ایران} من نیز مانند بسیاری از ایرانیان با آوازهای شجریان رابطهای خاطرهانگیز دارم و صدای ایشان و اکثر خوانندههای سنتی دیگر را میپسندم زیرا تاثیرگذار هستند و با توجه به کارهای نفیسی که انجام دادهاند در ارتقای فرهنگ کشور موثر بودهاند. آوازهای ایشان به دل مینشیند.