رییس جمهور اتریش به دلیل سطح رهبری و درجه کاری من در کشورش از ارکستر ایران دعوت کردهاست که برنامه افتتاحیه فستیوال کشورش را اجر ا کند
از مهرماه تا به امروز هیچ نوازندهای حقوق یک ماه را بطور کامل دریافت نکرده است
کار ناتمام من راه اندازی همین ارکستری بود که شما امروز میبینید.ارکستر جوان و منظمی که حرفه ای باشد و بتوان به آینده آن امیدوار بود
حواشی ارکسترسمفونیک تهران بالاخره کارد را به استخوان علی رهبری رساند و باعث شد وی سه شنبه از سمت خود استعفا بدهد.البته ماجراهای اختلاف بین ارکستر سمفونیک و مسئولان آن مربوط به امروز و دیروز نیست . مدتهاست که ارکستر سمفونیک با حواشیهای گوناگونی مواجه است و از ماهها قبل اختلافات آن با مسئولان وزارت ارشاد و به خصوص بنیاد رودکی علنی شده است. اما رهبری در تمام این روزها از در تسامح وارده شده و اعلام کرده که اختلافات حل شدنی است اما گویا به قدری حجم این اتفاقات گسترده بوده که دیگر رهبر صبور ارکستر سمفونیک هم تاب نیاورده و از سمت خود استعفا داده است. علی رهبری برای استعفایش در بخشی از نامه خود به وزیر ارشاد این گونه نوشت:«مسئولیت اداری ارکستر با آقای بهرام جمالی، مدیرعامل بنیاد رودکی بوده است. عدم مدیریت، عدم شناخت کافی موسیقی کلاسیک، داشتن مشاوران بسیار غیرحرفهای و بینظمیهای افراد زیر دست آقای بهرام جمالی و در آخر، بدقولیهای این بنیاد نسبت به این هنرمندان ایرانی سبب آن شده است که چند نوازنده و خواننده بسیار خوب ما، ارکستر را ترک کنند و افراد با استعداد ایرانی هم که از خودگذشتگی نشان داده و تمام مشکلات را تحمل کردهاند و در ارکستر ماندهاند نیز حتی یکماه آرامش نداشتهاند. همچنین با وجود اخبار غیر واقعی در رسانهها از طرف آقای جمالی در ۶ ماه گذشته، حتی یکبار هم دستمزد این افراد بهطور کامل پرداخت نشده است و قراردادی هم برای آینده در دست ندارند ».
علی رهبری طی یکسال حضور خود در ایران با ایده و خلاقیتی که از خود نشان داده است به همه اثبات کرده که از ظرفیتهای فراموش شده اما انباشته موسیقی در کشورمان میتواند به بهترین نحو استفاده کرده و آنها را به خوبی احیا کند.از اقدامات این رهبر بینالمللی ارکستر می توان به ایجاد ارکستر سازهای ملی ایرانی اشاره کرد. بی شک بزرگترین اقدام رهبری ساماندهی ارکستر سمفونیک تهران بود که از اولین روزهای ورود علی رهبری به ایران پله پله به سوی حرفهایشدن قدم برداشت و امروز به جایی رسیده است که رئیس جمهور کشوری مانند اتریش که در موسیقی کلاسیک صاحب سبک است از آن برای اجرا در کشورش دعوت می کند.بی شک استعفای رهبری صدمه و لطمه جبرانناپذیری به ارکستر سمفونیک خواهد زد.برای آگاه شدن از چند و چون ماجرا و اینکه چه عاملی باعث شده تا علی رهبری ارکستری را که برای احیایش خون دل خورده است را ترک کند تنها چندساعت مانده به پروازش به وین به گفتوگو نشستیم.
شما چندین بار از مشاغل اجرایی خود در ایران استعفا دادهاید .یکبار۳سال قبل از انقلاب در سال ۱۹۷۶ و آخرین بار هم امروز. یعنی در این سالها شرایط هیچ تغییری نداشته که استعفا جزو سرنوشت شما شده است؟
الان وضع ما از گذشته خیلی بهتر شده است،البته از نظر هنری. سال پیش که به ایران آمدم هیچوقت فکرش را نمیکردم که از نظر هنری با چنین سرعتی پیش برویم و به این نقطه برسیم. آن هم با جوانانی که بعد از انقلاب متولد شدهاند. این قضیه برای من اتفاق مهمی است چون بعد از انقلاب دیگر به ایران نیامده بودم و هیچ تصوری از شرایط هنری در ایران نداشتم.نوازندگان من میانگین سنی بین ۲۰ تا ۳۵ دارند و همه عالی و درجه یک هستند.اما قضیه آزاردهنده این است که ارکستر سمفونیک به دست بنیاد رودکی افتاده است. قضیهای که در ابتدا فکر میکردم نکته مثبتی است و حتما به شرایط ارکستر کمک خواهد داشت اما در عمل دیدم که اصلا اینطور نیست.
خب طبیعتا موسیقی برای یک بنیاد فرهنگی باید مهمتر از ارگانهایی نظیر شهرداری و غیره باشد ولی متاسفانه به مرور زمان دیدم که اختلاف این بچهها با مسئولان بسیار زیاد است. کسانی برای ارکستر سمفونیک تصمیم میگرفتند که نه صلاحیت این کار را داشتند و نه تحصیل و تجربه آن را.البته اجباری نیست که مسئول ارکستری حتما تجربه و سواد موسیقیایی داشته باشد اما اصل این است که چنین آدمی نباید هم در کار ارکستر دخالت کند.به طور مثال برای آخرین باری که من در شهر مالاگای اسپانیا مسئولیت و رهبیر ارکستر را برعهده داشتم ، شهردار مالاگا که پول ارکستر را میداد به هیچ عنوان در کار من و ارکسترم دخالت نمیکرد.
اینجا دخالت میکنند؟
بله، متاسفانه. من تا قبل از این چندین و چندبار هم گفته بودم که اینها میگفتند این ارکستر ماست! در صورتی که اصلا اینطور نیست و کسی مالک ارکستر نیست.من ۱۲ سال در بروکسل مدیرهنری بودم و هیچگاه کسی ادعای تصاحب ارکستر را نکرد. ارکسترسمفونیک رهبر، مدیرهنری، برنامه ریز و چندین وچند نفر مسئول دارد اما ما متاسفانه در ایران مشکلات بسیار بزرگی داشتیم.البته اگر فقط من با آقای جمالی(رئیس بنیاد رودکی) طرف بودم خیلی مشکلات زیادی یش نمیآمد چون در این مدت تمام سعیام را کردم که او با شرایط آشنا شود و به اصطلاح راه بیفتد.در صورتی که ایشان نوازنده سهتار بودند و این ساز هیچ ربطی به ارکستر سمفونیک ندارد اما باز هم سعی داشتیم با ایشان حداکثر تعامل را داشته باشیم. اما مشکل از آنجا شروع شد که ایشان مشاوری به مراتب قدرتمندتر از خود به نام آقای مشفق داشت که می توانست هر تصمیمی که آقای مشفق میگیرد را وتو کند! ما یک هفته تمام برای ارکستر برنامهریزی میکردیم اما اگر آقای مشفق دوست نداشت همه چیز بههم میخورد. از نظر هنری هم آقای پورناظری برای ارکستر سمفونیک تصمیم گیرنده بود که اصلا نفهمیدیم ایشان از کجا برسرراه ارکستر سمفونیک آمدند و کسی که او هم نوازنده سهتار است و اصلا تجربه موسیقی کلاسیک ندارد چگونه میتواند برای ارکستر سمفونیک مشاوره هنری بدهد.اما من که عمرم را بر سر راه این موسیقی گذاشتهام و ۶ بار مدیرهنری ارکسترهای مختلف بودهام و با نوازندههای بسیار سطح بالا کار کردهام باید مطیع تصمیمات افرادی شوم که در این کار صاحب نظر نیستند. این اولین باری نیست که شما نسبت به شرایط ارکستر سمفونیک اعتراض میکنید… من چندماه پیش هم نامهای به آقای رئیس جمهور نوشتم که به داد ارکستر سمفونیک برسید و قرار شد ما یکی دوماه صبر کنیم تا شرایط مهیا شود.اما حالا هیچ تصمیمی برای ارکستر گرفته نشده است و انگار نه انگار!
قرارداد شما تا چه رمانی مهلت داشت؟
من قراردادی ۵ساله دارم که باید هر سال فروردینماه آن را تمدید کنم و اگر قصد فسخ داشته باشم باید از یکسال قبل آن را اطلاع داده باشم.حالا به من پیشنهاد می دهند که تو بیا و سالی ۸بار اجرا داشته باش اما کاری به موضوع قرارداد و حقوق نوازندهها نداشته باش! معلوم است که من چنین پیشنهادی را قبول نمیکنم و استعفا میدهم و می گویم دیگر نمیشود کارکرد. حقیقت این است که اگر بهخاطر این ۷۵نوازنده نبود من آبان ماه کشور را ترک میکردم اما فقط و فقط به خاطر نوازندههایم مانده و شرایط را تحمل کردهام تا شاید اتفاق مثبتی بیفتد و شرایط بهتر شود.اگر بهخاطر وجدانم نبود مدتها قبل رفته بودم . کسی که فرزندخوانده دارد می داند که چه مسئولیت سنگینی برعهده دارد و من هم تنها بهخاطر این ۷۵نوازنده ام بود که آبانماه کشور را ترک نکردم.آبان ماه من حالم از اینکه با این شرایط دارم کار میکنم بههم میخورد و تمام نزدیکانم این را میدانستند اما به امید اینکه شرایط درست میشود ماندم وادامه دادم.اینها پیشنهادی به من میدهند که از نطر من مسخره است. من از مهرماه تا اسفند برای خودم تنها ۲ برنامه گذاشتهام در صورتیکه هرچه تعداد برنامههای رهبر بیشتر باشد حقوق بیشتری میگیرد اما من فکر پول و حقوق خود نیستم و برای همین بیشتر برنامهها را با رهبر مهمان اجرا کردم. حالا به من میگویند که بیا و برای خودت ۸ تا ۱۰برنامه بگذار!این حرف خجالت دارد . من مدیر هنری هستم، برای پرکردن جیب خودم که به ایران نیامدهام!
قبل استعفا جلسهای با مسئولان بنیاد رودکی داشتید؟
بله، من روز دوشنبه با این آقایان جلسه داشتم و گفتم که ارکسترسمفونیک به نمایندگی از ایران می خواهد برود اتریش. اینها اصلا آگاه نیستند که رئیس جمهور اتریش به دلیل سطح رهبری و درجه کاری من در کشورش از ارکستر ایران دعوت کردهاست که برنامه افتتاحیه فستیوال کشورش را اجر ا کند! آن هم فستیوال کشوری را که به ارکسترهایش در جهان معروف است.اما اصلا برای کسی مهم نیست. اجرا که هیچ، اگر بشنوند کل ارکستر هم تعطیل شده است اصلا برایشان مهم نیست! این چه وضع ارکسترداری است؟ این چه بنیادفرهنگی است که این بلاها را برسرارکستر میآورد.بدون تعارف میگویم که من تنها ایرانیای هستم که در خارج از ایران مدیرهنری ارکسترای بوده است. آقای چکناواریان هم در ارمنستان مدیرهنری بوده اما شرایط ارمنستان خیلی مشابه وضعیت ایران است. من در کشورهایی مدیرهنری بودهام که رقابت سرسختی بین موزیسینها وجود دارد.مثلا بروکسل چندین و چند ارکستر دارد اما هیچوقت با چنین مشکلاتی مواجه نمیشوند. در خصوص استعفایم این را هم باید بگویم که من بچهها را ترک نکردهام من بنیاد رودکی را ترک کردهام. من از همکاری با مرکزی استعفا دادهام که هیچ امیدی به بهبود وضعیت آن ندارم.
آیا یک نهاد فرهنگی می تواندخود را صاحب یک ارکستر ملی بداند؟
به هیچ وجه! من ۱۲سال در بروکسل رهبر ارکستر بوده ام. فعالیت در چنین کشورهایی اصلا ساده نیست. شما در آنجا رقیب هنری دارید، رقیب حرفهای دارید، رقیب سیاسی دارید و جدا از تمامی این مسائل شما یک ایرانی هستید و همه می دانیم که بعد از انقلاب با ایرانی ها خیلی خوب نیستند اما هیچوقت شهردار بروکسل در کار حرفهای من دخالت نکرد. بعد از مدیر هنری بودن در پراگ،مدیرهنری بودن در زاگرب و آخرینش هم که مدیرهنری ارکستری مالاگا بودن هیچوقت این مورد را ندیدم که کسی در کار ارکسترم اعمال نظر و سلیقه کند. مثلا هیچوقت به من نگفتهاند که چون این ارکستر ما است و امشب فلان شخصیت مهمان شهرمان است بنابراین فلان قطعه را اجرا کنید! به هیچ وجه اینطور نبود.من برای کارم در آنجا بالاترین نشان هنری اسپانیا را گرفتم. برای همین کاری که در ایران کردم و به چشم کسی هم نیامد بالاترین نشان هنری چک و بلژیک را هم گرفتهام اما در کشور خودم شخصی که تاحالا تجربه این کار را نداشته است به خودش این اجازه را میدهد در کار ارکستر دخالت کند.
حرف از دخالت در کار ارکستر سمفونیک میزنید! این مداخلهها چطور بود؟
نه تنها دخالت بلکه به ضرر ارکستر هم کار میکردند. دو ماه پیش بود که ما کشف کردیم بنیاد رودکی علیه ما تبلیغ میکند.یعنی کاری کردند که برنامههای ارکستر تبلیغ نشود .که به آقای مرادخانی گزارش بدهند که ارکستر در ایران علاقهمند ندارد و ازآن استقبال نمیشود.ما این قضیه را به طریقی فهمیدیم و به گوش بچهها رساندیم و بعد از آن به هرنحوی که بود بچهها باsms و روش های دیگر آن اجرا را تبلیغ کردند و از قضا آن اجرا با استقبال بینظیری هم همراه شد.میخواهند بگویند ارکستر مخاطب ندارد در صورتیکه اجرای ما در شب افتتاحیه جشنواره موسیقی فجر از روزها قبل sold out شده بود.بنیاد رودکی با پول دولت میچرخدو وظیفهاش حمایت از فرهنگ است اما بر ضد آن عمل میکند.
چرا بنیاد رودکی باید بخواهد که ارکستر سمفونیک را تعطیل کند؟
چون تعطیل شدنش به نفعشان است. بنیاد رودکی چندین و چند سالن دارد از اجرای آنها مبالغ هنگفتی را دریافت میکند.اینها عادت دارند سالنها را اجرا بدهند و بعد به دولت بگویند که پول نداریم!
وضعیت پرداخت حقوق نوازندهها چطور بود؟
از مهرماه تا به امروز هیچ نوازندهای حقوق یک ماه را بهطور کامل دریافت نکرده است.
اوایل ورودتان به ایران و در مصاحبههای اولیه خود گفته بودید که وزارت ارشاد با شما همکاری بسیارخوبی کرده و بسیاری از شرایط من را پذیرفته است . حتی در مورد حقوقها گفته بودید با اینکه خیلیها از جمله آقای کامکار گفتهاند که این رقمها بسیار بالاست برای دستمزد نوازندههای شما اما وزارتخانه قبول کرده است یعنی وزارتخانه سر قول و قرارهایش نماند؟
من الان هم حرفم همین است . باز هم میگویم هرچه را که گفتم وزارتخانه گفت چشم اما به آن عمل نکرد.همین امروزم هر شرطی را بگذارم میگویند چشم اما کو عمل؟ هنوز ارکستر سمفونیک هیچ چیزی ندارد. کتابخانهای که ارکستر هر روز با آن سروکار دارد یک متصدی ندارد.در ایران که نهادها خیلی هم باهم فرق ندارند به هر نهادی که مربوط به موسیقی است سر میزنی یا آقای پورناظری است، یا نوربخش یا… بههرحال افراد چندنفر ثابت هستند.
شما سال ها از ایران دور بودید. پسازاین همه سال طبعا به شما چراغ سبزی نشان داده شد که شما به ایران آمدید. چه کسی آن زمان شما را دعوت کرد به ایران بیایید که حالا پاسخگو نیست؟
آقای مرادخانی به من تلفن زدند و گفتند که نام شما علی است، نام من هم علی است و وزیر ارشاد هم نامش علی است. دیگر وقت آن است که ما ۳ نفر علی نام ارکستر سمفونیک را احیا کنیم و این درست زمانی بود که من برای رهبری ارکستر به کره دعوت شده بودم و حقوقی که در آنجا بابت یک شب اجرا به من میپرداختند برابر با حقوق یکسال تمام مدیر هنری بودنم در ایران بود ولی من به خانومم گفتم که پائولا، آقای مرادخانی برای من و موسیقی کلاسیک ارزش قائل است و من به ایران میروم.اوایل ورودم هم همه شرایط خیلی مهیا بود و من حتی برای یکسال ارکستر برنامه «مهرتا مهر نوشتم».
از چه زمانی با آقای جمالی اختلاف پیدا کردید؟
زمانی که اینها متوجه شدند که اینها از نظر اداری هیچ کار مثبتی انجام ندادهاند و حتی زمانی که من ایران نبودم آقای جمالی مصاحبه کرد و گفت که علی رهبری برنامه یکساله«مهرتامهر» را بدون اطلاع ما و بیتوجه به بودجه نوشته است اختلافات ما شروع شد.چون من با ایشان ماهها سر این برنامه جلسه داشتیم و حتی هردو باهم این برنامه را تقدیم رسانهها کردیم . آنجا بود که متوجه شدم دروغ گفتن برایشان اصلا کاری ندارد.
زمان ورودتان به ایران گفتید که به ایران بازگشتید تا کاری را که ۳۰ سال قبل ناتمام گذاشتهاید را تمام کنید.چه کاری بود و آیا امروز موفق شده اید انجامش دهید؟
کار ناتمام من راه اندازی همین ارکستری بود که شما امروز میبینید.ارکستر جوان و منظمی که حرفه ای باشد و بتوان به آینده آن امیدوار بود. دقیقا همین ارکستری که امروز راه افتاده است.
یکی از علتهایی که ۴۰ سال پیش برای ترک وطن اعلام کرده بودید و امروز هم با وزیر اختلاف دارید و بازهم قصد ترک کشور را دارید…
بله، من ۴۰ سال پیش هم با وزیر مشکل داشتم اما شکل و ماهیتش با اختلاف امروزم با ارشاد وقت بسیار متفاوت بود.آن زمان من از این ایراد میگرفتم که میگفتم شما برای اسمها پول خرج میکنید و آنها را برای نمایش به ایران میآورید اما وقتی ۱۰تومان از شما پول آرشه ویولن برای تجهیز مدارس موسیقی میخواهیم که آینده جوانان و موسیقی ایران بسازد این را دریغ میکنید و اختلاف من تنها سر این مورد بود و برای همین من ارکستر ۱۰۰ نفری جوانان ایران را ساختم و در مقابل ارکستر مشهورکشور صف آرایی کردم و میگفتم آینده هنر ایران اینها هستند و نه نوازندههایی که فقط برای نمایش به آنها مبالغ کلان میپردازید و آنها را به ایران میآورید.امروز اما شرایط به نحو دیگری است. ارکستر جوان و پرآینده را ساختهام اما در کار من و ارکستر دخالت میشود. / روزنامه قانون