stat counter
تاریخ : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Wednesday, 24 April , 2024
  • کد خبر : 16094
  • 01 آذر 1394 - 15:32
4

چرا باید «شهرزاد» را ببینیم؟

شهرزاد نمادی از ایران است در چنبره عاشق بی‌مسئولیت، مرد عیاشی که قرار است عاشقش شود و پدرخوانده‌ای که عاطفه خاموشش را درز گرفته تا به وقتش سر دختر مثل آوار خراب شود.

قلم | qalamna.ir :

در شش سال اخیر سریال‌های متفاوتی وارد شبکه نمایش خانگی شدند.

 هر کدام به دلیلی یا تماشاگر خود را در ادامه داستان از دست دادند یا انقدر بد بودند که اصلا از همان ابتدا دیده نشدند. در میان این عناوین مهم و دهن پرکن، «شهرزاد» اما چیز دیگری است. حاصل حرفه‌ای بودن و تمرکز و جدی گرفتن ملزومات ساخت یک اثر پرمخاطب.

 با رویکردی متفاوت نسبت به تمام محصولات تولید شده در شبکه نمایش خانگی، مانوس و نزدیک به روحیه کارگردان و خالقش. روایت یک داستان عاشقانه در روزگار گذشته. به انضمام استعاره‎هایی که کارکرد امروزی دارند و داستان را از حالت محدود و شخصی به شکل داستان یک «ملت» ارتقا می‌دهند.

 چرا باید «شهرزاد» ببینیم؟ / 5 دلیل برای دیدن «شهرزاد» حسن فتحی بعد از تماشای 5 اپیزود اول سریال

عشق و تاریخ: تنها فیلمساز تاریخ سینمای ایران که ذوق بررسی و پرداختن به تاریخ در دل یک داستان جذاب را داشت، مرحوم علی حاتمی بود.

 غیر از محدودیت‌های سخت‌افزاری سینمای ایران در بازسازی «روزگار سپری شده» که دلیلی برای طفره رفتن فیلمسازان ایرانی بوده، منظر و افق دید محدود فیلمسازان و تهیه‌کنندگان عافیت طلب، دلیل مهمتری است که اثری از تاریخ و روایت‌های تاریخی در فرهنگ عامه ایرانی نباشد.

در حالی‌که با کمی ذوق می‌توان مینی سریال یا فیلم‌های درجه یکی درباره بخش‌های مهم تاریخ معاصر و شخصیت‌های اثرگذار آن ساخت. از آیت‌الله خمینی و محمد مصدق تا ماجرای «سیاهکل» و دوران طولانی نخست وزیری امیرعباس هویدا. «شهرزاد» تلاشی است برای جدی گرفتن این موضوع مغفول مانده.

 به سیاق کارهای قبلی حسن فتحی (سریال‌های شب دهم و مدار صفر درجه، و فیلم خوب و دست کم گرفته شده «پستچی سه بار در نمی‌زند») شاهد فراز و فرودهای یک داستان عاشقانه در دل یک واقعه مهم سیاسی/ اجتماعی (کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) هستیم.
 
علی نصیریان: یکی از بهترین نقش آفرینی‌های چند سال اخیر سینما و تلویزیون ایران. موید این نکته که نصیریان چه بازیگر بزرگی است و کارگردانان نتوانسته‌اند به اندازه استعدادش از او در فیلم‌ها بهره ببرند.

 او در نقش پدرخوانده داستان (بزرگ آقا) حیرت‌انگیز است. با طمطراق و تبختری که از بازیگران فیلم‌های کوئنتین تارانتینو سراغ داریم و وقاری که یادآور برت لنکستر «یوزپلنگ» ویسکونتی است. نصیریان فراتر از نقشی که برایش نوشته شده، در حال خلق مهمترین پدرخوانده ایرانی است.

سنگین و اخمو و سنتی که به وقتش مهر و عاطفه‌اش را نثار دیگران می‌کند و بیشتر از هر شخص دیگری در داستان متوجه زیر و زبر شدن سنت در دنیایی که دارد در آن زندگی می‌کند، است.

کسی که عشق خاموشش نسبت به دختر زیباروی داستان (شهرزاد)، به شرط برملا شدن در داستان می‌تواند او را از اینی که هست در ذهن تماشاگر ماندگارتر کند.
 
شهرزاد همان ایران است: ترانه علیدوستی تنها بازیگر زن ایرانی است که قابلیت در مرکز قرار گرفتن یک داستان، به عنوان کانون یک جهان استعاره‌ای را دارد.

چرا باید «شهرزاد» ببینیم؟ / 5 دلیل برای دیدن «شهرزاد» حسن فتحی بعد از تماشای 5 اپیزود اول سریال

تنها بازیگر زن ایرانی که شانه‌هایش پذیرای استعاره‌های یک داستان تاریخی است. شبیه به فیلم‌هایی که بنای خود را بر نمایش توامان مصایب و حوادث رفته بر یک کشور/ زن گذاشته‌اند و از دست دادن معشوق/ زن را با از دست دادن میهن/ مملکت یکی انگاشته‌اند («کاباره» باب فاسی، «درخت گلابی» داریوش مهرجویی و «باد می‌وزد» هایائو میازاکی»)، اینجا هم شهرزاد نمادی از مملکتی است که دارد لگدمال می‌شود. دارد ویران می‌شود و دارند برایش تصمیمات ناجور می‌گیرند.

شهرزاد نمادی از ایران است در چنبره عاشق بی‌مسئولیت، مرد عیاشی که قرار است عاشقش شود و پدرخوانده‌ای که عاطفه خاموشش را درز گرفته تا به وقتش سر دختر مثل آوار خراب شود.

تماشای شهرزاد/ ایران وقتی دارند دست به دستش می‌کنند و تیشه به ریشه‌اش می‌زنند، آگاهی بخش است. همان‌طور که خواندن تاریخ و فهم گذشته، می‌تواند چراغ راه آینده باشد.

 آینده‌ای که شهرزاد/ ایران در صدد احیای خود برمی‌آید؛ پدرخوانده‌ها باید قربانی شوند تا شهرزادها بتوانند راحت زندگی کنند.
 
موسیقی و ترانه: بعد از مدت‌ها (به استثنای موسیقی کارن همایونفر برای «جرم» کیمیایی) موسیقی متنی ساخته شده که هم احساساتی می‌کند و هم اینقدر تاثیرگذار است که وادارتان می‌کند با سوت بزنیدش.

یک موسیقی ملودیک با طعم و لحنی عاشقانه که به موقع لحظات احساساتی داستان را موکد می‌کند و گویای منظر رمانتیک این قصه تاریخی است.

 علاوه بر موسیقی به یادماندنی فردین خلعتبری، ترانه‌هایی که محسن چاوشی برای سریال خوانده هم بعد از مدت‌ها، نمایانگر یک چاوشی سینه سوخته است که احوالات ملت عاشق را در سال‌های اخیر، در بهترین ترانه‌هایش نمایندگی کرده.

 اینجا هم ترانه «رفیقم کجایی» که در انتهای اپیزود پنجم روی تصویر جدایی و دلتنگی زوج عاشق شنیده می‌شود، در مدت زمانی کوتاه راه خود را به فرهنگ عامه باز کرد و قلوب ملت را به تسخیر درآورد.

چرا باید «شهرزاد» ببینیم؟ / 5 دلیل برای دیدن «شهرزاد» حسن فتحی بعد از تماشای 5 اپیزود اول سریال

 با حسی متفاوت و امروزی روی تصاویر مربوط به دوران گذشته. خرق عادتی خلاقانه در حاشیه صوتی یک محصول تاریخی که برخلاف شیوه معمول استفاده از آواز و ترانه مبتنی بر موسیقی ارکسترال، از ترانه پاپ بهره برده است.

شبیه به حس متفاوتی که شنیدن موسیقی «هیپ هاپ» امروزی روی تصاویر برده‌های رنگین پوست قرن نوزدهمی در «جنگوی رها از بند» تارانتینو برمی‌انگیخت؛ اینجا هم موسیقی پاپ، باروت بیداد صحنه و داستان را مشتعل می‌کند و قلب تماشاگر را مشحون از عواطفی که پوسیدند و عاشقانه‌هایی که در خلوت دل پژمردند، به تپش می‌اندازد.

هشتگ: , , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.